şeır - شعیر
şeır - شعیر maddesi sözlük listesi
شعیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (ع اِ) جو. (منتهی الارب) (ناظم
الاطباء) (از اقرب الموارد). نام غلهٔ معروف که
به فارسی و هندی جو گویند، و گویند شعیر از
شَعْر بمعنی مو است زیرا که جو مو بر سر دارد
و گندم ...
الاطباء) (از اقرب الموارد). نام غلهٔ معروف که
به فارسی و هندی جو گویند، و گویند شعیر از
شَعْر بمعنی مو است زیرا که جو مو بر سر دارد
و گندم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) موضعی است به بلاد هذیل.
(منتهی الارب). || محله ای است به بغداد،
از آن محله است شیخ عبدالکریم بن حسن بن
علی. (منتهی الارب).
(منتهی الارب). || محله ای است به بغداد،
از آن محله است شیخ عبدالکریم بن حسن بن
علی. (منتهی الارب).