Tayr - طیر
Tayr - طیر maddesi sözlük listesi
طیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (ع مص) پریدن. (منتهی الارب)
(آنندراج). یقال: طار طیراً و طیراناً و
طیرورةً؛ پرید. || شتافتن. (زوزنی). || (اِ)
مقابل وحش. پرنده. مرغ. طائر. پَروَر. ج،
طیور، اطیار. (منتهی ...
(آنندراج). یقال: طار طیراً و طیراناً و
طیرورةً؛ پرید. || شتافتن. (زوزنی). || (اِ)
مقابل وحش. پرنده. مرغ. طائر. پَروَر. ج،
طیور، اطیار. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) موضعی است. (منتهی الارب).
جایگاهی است که عرب را در آن محل
واقعه ای رخ داده و روز واقعه یکی از ایام
تاریخی عرب بشمار است. (معجم البلدان).
جایگاهی است که عرب را در آن محل
واقعه ای رخ داده و روز واقعه یکی از ایام
تاریخی عرب بشمار است. (معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَ ] (اِخ) (الـ ...) نام محلی که آن را رکن
هم میگفته اند. رجوع به الجماهر بیرونی
ص ۲۷۱ شود.
هم میگفته اند. رجوع به الجماهر بیرونی
ص ۲۷۱ شود.