griftar - گرفتار
griftar - گرفتار maddesi sözlük listesi
گرفتار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گِ رِ ] (ن مف) اسیر. مبتلا.
دربند:
کجا یافت خواهی تو آرامگاه
از آن پس کجا شد گرفتار شاه.فردوسی.
چو خاقان ز نخجیر بیدار شد
به دست خزروان گرفتار شد.فردوسی.
هر روز مرا از تو دگرگونه بلائیست
من مانده به دست ...
دربند:
کجا یافت خواهی تو آرامگاه
از آن پس کجا شد گرفتار شاه.فردوسی.
چو خاقان ز نخجیر بیدار شد
به دست خزروان گرفتار شد.فردوسی.
هر روز مرا از تو دگرگونه بلائیست
من مانده به دست ...