milli - ملی
milli - ملی maddesi sözlük listesi
ملی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
ulusal
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ لْ لی ] (ص نسبی) منسوب به ملت و
آنچه که در ید و اختیار ملت است و گاهی
توسعاً در زبان فارسی دولتی را نیز به سبب
وابستگی دولت به ملت، ملی گویند. از این
روی ...
آنچه که در ید و اختیار ملت است و گاهی
توسعاً در زبان فارسی دولتی را نیز به سبب
وابستگی دولت به ملت، ملی گویند. از این
روی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ لی ی ] (ع اِ) ساعت دراز از روز.
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ساعت
دراز از روز و گویند: مضی ملی من النهار؛ ای
ساعة طویلة. (ناظم الاطباء). || یک چندی
از روزگار. ...
(منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ساعت
دراز از روز و گویند: مضی ملی من النهار؛ ای
ساعة طویلة. (ناظم الاطباء). || یک چندی
از روزگار. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع ص) مخفف مَلی ء. توانگر.
بادستگاه. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس
چ فروزانفر). قادر. مالدار. باتمکن :
چون که نباشی به کار ایزد حق
همچو به کار فلان ولی و ملی.
ناصرخسرو (دیوان ص ۴۴۴).
بوعلی از ...
بادستگاه. (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس
چ فروزانفر). قادر. مالدار. باتمکن :
چون که نباشی به کار ایزد حق
همچو به کار فلان ولی و ملی.
ناصرخسرو (دیوان ص ۴۴۴).
بوعلی از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ لْ لی ] (اِخ) دهی از دهستان چناران
است که در بخش حومهٔ شهرستان مشهد واقع
است و ۴۱۲ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
است که در بخش حومهٔ شهرستان مشهد واقع
است و ۴۱۲ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) چهارشهر است [ در
هندوستان ] بر کران دریا و هر چهار شهر را
ملی خوانند و پادشایی بلهرای است و از آنجا
دارنیزه و پلپل خیزد. (حدود العالم چ دانشگاه
ص ۶۶).
هندوستان ] بر کران دریا و هر چهار شهر را
ملی خوانند و پادشایی بلهرای است و از آنجا
دارنیزه و پلپل خیزد. (حدود العالم چ دانشگاه
ص ۶۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مِ لّ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - آن چه مربوط به ملت و قوم باشد. 2 - طرفدار ملت ،
هوادار ملت .
هوادار ملت .