mücib - مجیب
mücib - مجیب maddesi sözlük listesi
مجیب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) جواب دهنده. (غیاث)
(آنندراج). پاسخ دهنده. (ناظم الاطباء).
پاسخ گوی. پاسخ کننده. (یادداشت به خط
مرحوم دهخدا):
بلبل همی بخواند در شاخسار بید
سار از درخت سرو مر او را شده مجیب.
رودکی.
و هریکی از افاضل اسلام آن ...
(آنندراج). پاسخ دهنده. (ناظم الاطباء).
پاسخ گوی. پاسخ کننده. (یادداشت به خط
مرحوم دهخدا):
بلبل همی بخواند در شاخسار بید
سار از درخت سرو مر او را شده مجیب.
رودکی.
و هریکی از افاضل اسلام آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِخ) نامی از نامهای خدای
تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ جَ یْ یِ ] (ع ص) گریبان کننده
پیراهن را. (آنندراج). کسی که گریبان می کند
و جَیب می سازد پیراهن را. (ناظم الاطباء). و
رجوع به تجییب شود.
پیراهن را. (آنندراج). کسی که گریبان می کند
و جَیب می سازد پیراهن را. (ناظم الاطباء). و
رجوع به تجییب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ جَ یْ یَ ] (ع ص) آن اصطرلاب
که بر ظهر آن جیب درجات نقش کرده باشند:
اصطرلاب مجیب. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا).
که بر ظهر آن جیب درجات نقش کرده باشند:
اصطرلاب مجیب. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا).