mukavvi - مقوی
mukavvi - مقوی maddesi sözlük listesi
مقوی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قَ وْ وی ] (ع ص) توانایی دهنده و
تواناکننده. (آنندراج). قوت دهنده و تواناکننده
و استوار و محکم کننده و مضبوطکننده. (ناظم
الاطباء). نیرودهنده. نیروبخش. نیروبخشنده.
قوت دهنده. که قوت آرد. خلاف مضعف.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
...
تواناکننده. (آنندراج). قوت دهنده و تواناکننده
و استوار و محکم کننده و مضبوطکننده. (ناظم
الاطباء). نیرودهنده. نیروبخش. نیروبخشنده.
قوت دهنده. که قوت آرد. خلاف مضعف.
(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قْ ] (ع ص) ستور توانا و گویند
فرس مُقْوٍ و گویند فلان قوی مُقْوٍ؛ یعنی فلان
خودش توانا و دارای ستور تواناست. (از
منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). || بی توشه. ...
فرس مُقْوٍ و گویند فلان قوی مُقْوٍ؛ یعنی فلان
خودش توانا و دارای ستور تواناست. (از
منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). || بی توشه. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قَ وْ وا ] (ع اِ) مقوا. (ناظم
الاطباء): ایجاد کلاه نظامی که عبارت
است از پوست بخارایی بدون مقوی مشتمل
بر کلگی از مخمل سیاه... (المآثر و الآثار
ص ۱۲۹).
و رجوع به مقوا ...
الاطباء): ایجاد کلاه نظامی که عبارت
است از پوست بخارایی بدون مقوی مشتمل
بر کلگی از مخمل سیاه... (المآثر و الآثار
ص ۱۲۹).
و رجوع به مقوا ...