vafi - وافی
vafi - وافی maddesi sözlük listesi
وافی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) وفاکننده به عهد. نگهبان عهد.
(از اقرب الموارد). باوفا. راست. صادق. آنکه
به شرط و عهد خود وفا کند. (ناظم
الاطباء):
ایا رسم و اطلال معشوق وافی
شدی زیر سنگ زمانه سحیقا.منوچهری.
ز آب تتماجی ...
(از اقرب الموارد). باوفا. راست. صادق. آنکه
به شرط و عهد خود وفا کند. (ناظم
الاطباء):
ایا رسم و اطلال معشوق وافی
شدی زیر سنگ زمانه سحیقا.منوچهری.
ز آب تتماجی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) (مولانا...) از شعرای همزمان
امیرعلیشیر نوائی در قرن نهم که در ترجمهٔ
مجالس النفائس دربارهٔ وی چنین آمده است:
«عطار است و فرزند شهر هرات است و در
بیرون درب خوش میباشد و به ملازمت
آستان صاحبقران میرسد این مطلع از ...
امیرعلیشیر نوائی در قرن نهم که در ترجمهٔ
مجالس النفائس دربارهٔ وی چنین آمده است:
«عطار است و فرزند شهر هرات است و در
بیرون درب خوش میباشد و به ملازمت
آستان صاحبقران میرسد این مطلع از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نصربن احمدبن اسماعیل امیر
معروف سامانی. رجوع به نصربن احمد
سامانی و احوال و اشعار رودکی نوشتهٔ سعید
نفیسی شود.
معروف سامانی. رجوع به نصربن احمد
سامانی و احوال و اشعار رودکی نوشتهٔ سعید
نفیسی شود.