Eş - اش
Eş - اش maddesi sözlük listesi
اش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ / اِ ] (ضمیر) ضمیر متصل مفرد مغایب
بمعنی او. و آن بمعانی ذیل است:
ضمیر مفعولی برای مفرد مغایب: گفتمش،
بردش، خوردش :
جهان همیشه بدو شاد و چشم روشن باد
کسی که دید نخواهَدْش کنده بادش کاک.
بوالمثل.
که رستم یلی ...
بمعنی او. و آن بمعانی ذیل است:
ضمیر مفعولی برای مفرد مغایب: گفتمش،
بردش، خوردش :
جهان همیشه بدو شاد و چشم روشن باد
کسی که دید نخواهَدْش کنده بادش کاک.
بوالمثل.
که رستم یلی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ/ -ِشْ ] (پسوند) -ِش. علامت اسم
مصدر که غالباً پس از ریشهٔ فعل که بیشتر با
مفرد امر حاضر یکی است، درآید: پرورش،
پرستش، روش، آکنش، افزایش، کاهش،
کشش، فروزش، نمایش، ستایش، آلایش،
آرایش، بخشش، کنش، ...
مصدر که غالباً پس از ریشهٔ فعل که بیشتر با
مفرد امر حاضر یکی است، درآید: پرورش،
پرستش، روش، آکنش، افزایش، کاهش،
کشش، فروزش، نمایش، ستایش، آلایش،
آرایش، بخشش، کنش، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ/ -ِشْ ] (پسوند) -ِش. مزید مؤخر
امکنه: نامِش. نذش. میانش. لیلش.
زندرامش. طخش. اِمش.
امکنه: نامِش. نذش. میانش. لیلش.
زندرامش. طخش. اِمش.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَش ش ] (ع مص) برخاستن بر.
|| تحریک کردن بر بدی و شر. قیام البعض
الی البعض للشر لا للخیر. (تاج المصادر
بیهقی). || زجر کردن گوسفند.
|| تحریک کردن بر بدی و شر. قیام البعض
الی البعض للشر لا للخیر. (تاج المصادر
بیهقی). || زجر کردن گوسفند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (اِخ) نام یک شهر چهاردروازه
است در فرغانه، گرداگرد آن سوری فراگرفته
است . نظر بروایت و کتب عربی موطن بعض
مشاهیر علمی بوده است.
است در فرغانه، گرداگرد آن سوری فراگرفته
است . نظر بروایت و کتب عربی موطن بعض
مشاهیر علمی بوده است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اَ ) [ په . ] (ضم .) ضمیر شخصی متصل سوم شخص مفرد و آن به صورت مفعولی (سپردش :
بدو سپرد)، فاعلی (گفتش : گفت او را) یا اضافی (خانه اش ، کتابش ) است .
بدو سپرد)، فاعلی (گفتش : گفت او را) یا اضافی (خانه اش ، کتابش ) است .
Eş - اش diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler