turşru - ترشرو
turşru - ترشرو maddesi sözlük listesi
ترشرو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ / تُ رُ رو ] (ص مرکب) آنکه
دارای روی درهم کشیده بود. (ناظم الاطباء).
ترش رخساره. (مجموعهٔ مترادفات):
ترشروئی، ابوالعباس نامی
نشسته بر بساط آل عباس.سوزنی.
چو مرد ترشروی تلخ گفتار
دم شیرین ز شیرین دید در ...
دارای روی درهم کشیده بود. (ناظم الاطباء).
ترش رخساره. (مجموعهٔ مترادفات):
ترشروئی، ابوالعباس نامی
نشسته بر بساط آل عباس.سوزنی.
چو مرد ترشروی تلخ گفتار
دم شیرین ز شیرین دید در ...
turşru - ترشرو diğer yazımlar
Sıradaki maddeler