çarecuy - چارهجوی
çarecuy - چارهجوی maddesi sözlük listesi
چارهجوی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رِ ] (نف مرکب) چاره جو. رجوع به چاره جو شود:
چنین داد پاسخ که «گو» را بگوی
که هرگز نباشی بجز چاره جوی.فردوسی.
چو سیندخت بشنید پیشش نشست
دل چاره جوی اندر اندیشه بست.فردوسی.
کنون مرد ...
چنین داد پاسخ که «گو» را بگوی
که هرگز نباشی بجز چاره جوی.فردوسی.
چو سیندخت بشنید پیشش نشست
دل چاره جوی اندر اندیشه بست.فردوسی.
کنون مرد ...