honbar - خونبار
honbar - خونبار maddesi sözlük listesi
خونبار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خومْ ] (نف مرکب) بارندهٔ خون.
ریزندهٔ خون. خون فشان :
سر خنجرش ابر خونبار بود
سنانش نهنگ یل اوبار بود.اسدی.
مانند باران خون چکان و عموماً صفت چشم
مردم عاشق است. (ناظم الاطباء).
اشکریز:
تا کی ز تو من دور ...
ریزندهٔ خون. خون فشان :
سر خنجرش ابر خونبار بود
سنانش نهنگ یل اوبار بود.اسدی.
مانند باران خون چکان و عموماً صفت چشم
مردم عاشق است. (ناظم الاطباء).
اشکریز:
تا کی ز تو من دور ...