düvelo - دولو
düvelo - دولو maddesi sözlük listesi
دولو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (ص مرکب) مضاعف. || تاشده و دولا شده و آستر شده. (ناظم الاطباء). هر چیز دولا. (لغت محلی شوشتر). || (اِ مرکب) ورقی دارای دو خال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُوْ لَ ] (اِ مرکب) محرف دولاب و به معنی آن است که چرخ آب و هر چه درسیر و دور باشد عموماً و هر چیز که جولاهگان ریسمان تر کرده به شیره و کلف را از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ وَلْ لو ] (اِخ) نام یکی از قبایل هشتگانهٔ قاجار. رابینو گوید طایفهٔ قاجار... به قبیله های ذیل متعلقند: قوانلو، دولو، عزالدین لو، قراصانلو، شامبیاتی، زیادلو، کرلو وسپانلو. (از ترجمهٔ
سفرنامهٔ مازندران و استرآباد ص ...
سفرنامهٔ مازندران و استرآباد ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) نام شهری بوده در روم در نزدیکی قیصریه و در انتهای کوه ارجا. رجوع به نزهة القلوب مقالهٔ سوم ص ۹۶ و ۱۹۱ چ اروپا شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِخ) دهی است از دهستان کهنه فرود بخش حومهٔ شهرستان قوچان. واقع در ۱۲هزارگزی قوچان دارای ۶۷۱ تن سکنه است. آب آن از چشمه و قنات است. (از فرهنگ جغرافیایی
ایران ج ۹).
ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُ ] (اِخ) دهی است از دهستان پیچرانلو بخش باجگیران شهرستان قوجان. واقع در هزارگزی جنوب باختری باجیگیران. دارای ۲۳۱ تن سکنه است. آب آن از چشمه است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).