rezi - رزی
rezi - رزی maddesi sözlük listesi
رزی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَزْیْ ] (ع مص) قبول کردن احسان:
رزی فلاناً. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
پذیرفتن نیکی کسی را. (از اقرب الموارد).
رزی فلاناً. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
پذیرفتن نیکی کسی را. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُزْ زی ی ] (ع ص نسبی) برنج فروش.
(ناظم الاطباء). منسوب است به رُزّ. (از لباب
الانساب).
(ناظم الاطباء). منسوب است به رُزّ. (از لباب
الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُزْ زی ی ] (اِخ) ابوجعفر محمدبن
عبداللََّه رزی شیخ مسلم بن حجاج باوی ازدی
نیز نامیده شده است که مراد یک تن است.
رزی از اسماعیل بن علیة و معتمربن سلیمان
و جز وی حدیث شنید. عباس دوری ...
عبداللََّه رزی شیخ مسلم بن حجاج باوی ازدی
نیز نامیده شده است که مراد یک تن است.
رزی از اسماعیل بن علیة و معتمربن سلیمان
و جز وی حدیث شنید. عباس دوری ...