Artaban - اردوان
Artaban - اردوان maddesi sözlük listesi
اردوان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) ارتبان . ارته پان. نام
عده ای از ایرانیان باستان و از آن جمله پنج
تن از شاهان اشکانی و نام پادشاهی بوده
از نسل گشتاسب. (برهان قاطع). رجوع به ...
عده ای از ایرانیان باستان و از آن جمله پنج
تن از شاهان اشکانی و نام پادشاهی بوده
از نسل گشتاسب. (برهان قاطع). رجوع به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) پسر وشتاسپ پسر
ارشام هخامنشی و او برادر داریوش اول و عم
خشیارشاست. (ایران باستان ص ۷۰۸، ۷۱۱،
۷۱۳، ۱۶۲۵).
ارشام هخامنشی و او برادر داریوش اول و عم
خشیارشاست. (ایران باستان ص ۷۰۸، ۷۱۱،
۷۱۳، ۱۶۲۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) رئیس قراولان
مخصوص خشیارشا، شاهنشاه هخامنشی.
وی در سال ۴۶۶ ق.م. کنگاشی بر ضد شاه
ترتیب داده خواجه ای را میتری دات (مهرداد)
نام در آن داخل کرد. کتزیاس نام این خواجه
را اسپاتامیترس نوشته ...
مخصوص خشیارشا، شاهنشاه هخامنشی.
وی در سال ۴۶۶ ق.م. کنگاشی بر ضد شاه
ترتیب داده خواجه ای را میتری دات (مهرداد)
نام در آن داخل کرد. کتزیاس نام این خواجه
را اسپاتامیترس نوشته ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) عموی فرهاد دوم که
در جنگ با یوئه چی ها از پا درآمد. (ایران
باستان ص ۲۰۸۸).
در جنگ با یوئه چی ها از پا درآمد. (ایران
باستان ص ۲۰۸۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) سکه ای در عراق عجم
بدست آمده از اردوان نامی با این نوشتهٔ
منقوش: آراق ملکو، یعنی پادشاه عراق.
(ایران باستان ص ۲۶۸۰).
بدست آمده از اردوان نامی با این نوشتهٔ
منقوش: آراق ملکو، یعنی پادشاه عراق.
(ایران باستان ص ۲۶۸۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) یکی از نوکران میرزا
اسکندر در شیراز که میرزاابراهیم سلطان
تیموری آنان را بند کرده مصحوب معتمدی به
خراسان روانه گردانید و بندیان در خان حبش
موکل خود را به قتل رسانیده به کندمان
شتافتند ...
اسکندر در شیراز که میرزاابراهیم سلطان
تیموری آنان را بند کرده مصحوب معتمدی به
خراسان روانه گردانید و بندیان در خان حبش
موکل خود را به قتل رسانیده به کندمان
شتافتند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) قاصد امیر شاه ملک
نزد دایمسک خان. رجوع به حبط
ج ۲ص ۴۰۳ و ۴۰۴ شود.
نزد دایمسک خان. رجوع به حبط
ج ۲ص ۴۰۳ و ۴۰۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) نام ولایتی است بسیار
وسیع. (برهان قاطع) (غیاث اللغات).
وسیع. (برهان قاطع) (غیاث اللغات).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) آفدم یا افدم آخرین
پادشاه اشکانی: و اردوان را در سیرالملوک
آذروان نوشتست آفدم یعنی آخر.
(مجمل التواریخ و القصص ص ۳۲). رجوع به
اردوان پنجم شود.
پادشاه اشکانی: و اردوان را در سیرالملوک
آذروان نوشتست آفدم یعنی آخر.
(مجمل التواریخ و القصص ص ۳۲). رجوع به
اردوان پنجم شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) ابن ایلاووس مسعودی
در مروج الذهب بنقل از ابوعبیدة معمربن
المثنی التیمی (در بعض نسخ الیمنی) نام
نهمین پادشاه اشکانی را ایلاووس بن اردوان
بن ایلاووس آورده است. (ایران باستان
ص ۲۵۵۱) و محتمل ...
در مروج الذهب بنقل از ابوعبیدة معمربن
المثنی التیمی (در بعض نسخ الیمنی) نام
نهمین پادشاه اشکانی را ایلاووس بن اردوان
بن ایلاووس آورده است. (ایران باستان
ص ۲۵۵۱) و محتمل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) ابن اشکانان. رجوع به
اردوان بزرگ و مجمل التواریخ و القصص ص
۳۲ شود.
اردوان بزرگ و مجمل التواریخ و القصص ص
۳۲ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) ابن بلاشان. نسب او با
پدر میرود. (فارسنامهٔ ابن البلخی چ کمبریج
ص ۱۸) مؤلف مجمل التواریخ آرد (ص ۵۹):
پادشاهی اردوان بن بلاشان سیزده سال بود.
مؤلف حبیب السیر (ج ۱ ص ۷۶) آرد: اردوان
بلاشان ...
پدر میرود. (فارسنامهٔ ابن البلخی چ کمبریج
ص ۱۸) مؤلف مجمل التواریخ آرد (ص ۵۹):
پادشاهی اردوان بن بلاشان سیزده سال بود.
مؤلف حبیب السیر (ج ۱ ص ۷۶) آرد: اردوان
بلاشان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) ابن نرسی نام هفتمین
یا هشتمین یا دوازدهمین پادشاه اشکانی
بروایات ابوریحان بیرونی و حمداللََّه مستوفی
و خوندمیر و سپهر مؤلف ناسخ التواریخ.
(ایران باستان ص ۲۵۷۸، ۲۵۸۰، ۲۵۸۱).
یا هشتمین یا دوازدهمین پادشاه اشکانی
بروایات ابوریحان بیرونی و حمداللََّه مستوفی
و خوندمیر و سپهر مؤلف ناسخ التواریخ.
(ایران باستان ص ۲۵۷۸، ۲۵۸۰، ۲۵۸۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) احمر. نام این پادشاه
اشکانی در کتاب التاج جاحظ (ص ۲۹،
۱۱۸، ۱۵۱) آمده و احمدزکی پاشا محشی
کتاب گوید (حاشیهٔ ۶ ص ۲۹): کلمة
«الاحمر» تحریف من الناسخ للفظة «الاصغر»
- انتهی. و ...
اشکانی در کتاب التاج جاحظ (ص ۲۹،
۱۱۸، ۱۵۱) آمده و احمدزکی پاشا محشی
کتاب گوید (حاشیهٔ ۶ ص ۲۹): کلمة
«الاحمر» تحریف من الناسخ للفظة «الاصغر»
- انتهی. و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) اخیر هیجدهمین
پادشاه اشکانی طبق جدولی از قسم دوم
(اسامی پادشاهان اشکانی) به روایت حمزه.
رجوع به اردوان پنجم شود.
پادشاه اشکانی طبق جدولی از قسم دوم
(اسامی پادشاهان اشکانی) به روایت حمزه.
رجوع به اردوان پنجم شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) اصغر آخرین پادشاه
اشکانی به روایت ثعالبی در غرر اخبار ملوک
الفرس و مطهربن ظاهرالمقدسی در کتاب
البدء و التاریخ (جزء۳ ص ۱۵۵) و ابن اثیر (در
تاریخ کامل، جزء۱ ص ۱۲۷) و حمزه در
جدول ...
اشکانی به روایت ثعالبی در غرر اخبار ملوک
الفرس و مطهربن ظاهرالمقدسی در کتاب
البدء و التاریخ (جزء۳ ص ۱۵۵) و ابن اثیر (در
تاریخ کامل، جزء۱ ص ۱۲۷) و حمزه در
جدول ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) اکبر اردوان بن اشکان.
هشتمین پادشاه اشکانی بروایت دوم طبری
در تاریخ الامم و الملوک و مسعودی در
التنبیه و الاشراف و ابن اثیر در کامل و او ۱۲
سال سلطنت کرده است. (ایران باستان ص
۲۵۴۸ ...
هشتمین پادشاه اشکانی بروایت دوم طبری
در تاریخ الامم و الملوک و مسعودی در
التنبیه و الاشراف و ابن اثیر در کامل و او ۱۲
سال سلطنت کرده است. (ایران باستان ص
۲۵۴۸ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) بزرگ پادشاه اشغانی
بیست و سه سال پادشاه بود. (فارسنامهٔ ابن
البلخی چ کمبریج ص ۱۸). فردوسی در
شاهنامه گوید:
چو بنشست بهرام از اشکانیان
ببخشید گنجی به ارزانیان
ورا خواندند اردوان بزرگ
که از میش ...
بیست و سه سال پادشاه بود. (فارسنامهٔ ابن
البلخی چ کمبریج ص ۱۸). فردوسی در
شاهنامه گوید:
چو بنشست بهرام از اشکانیان
ببخشید گنجی به ارزانیان
ورا خواندند اردوان بزرگ
که از میش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) چهارم پادشاه
اشکانی. بین مورخین راجع بترتیب شاهان
اشکانی پس از بلاش اول اختلاف است:
گوت شمید بعد از بلاش اول سه تن را نام
میبرد: بلاش دوم، پاکر دوم، اردوان چهارم. و
یوستی اردوان چهارم ...
اشکانی. بین مورخین راجع بترتیب شاهان
اشکانی پس از بلاش اول اختلاف است:
گوت شمید بعد از بلاش اول سه تن را نام
میبرد: بلاش دوم، پاکر دوم، اردوان چهارم. و
یوستی اردوان چهارم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) دوم پادشاه اشکانی و
او اشک هشتم است. ژوستن گوید (کتاب ۴۲،
بند۲) وی بعد از فرهاد (متوفی به سال ۱۲۷
ق. م.) عموی خود به تخت نشست و او پسر
فری یاپَت بود. معلوم نیست که فرهاد ...
او اشک هشتم است. ژوستن گوید (کتاب ۴۲،
بند۲) وی بعد از فرهاد (متوفی به سال ۱۲۷
ق. م.) عموی خود به تخت نشست و او پسر
فری یاپَت بود. معلوم نیست که فرهاد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ دَ ] (اِخ) سوم. اشک هیجدهم.
چون اشک هفدهم وُنُن اول بر تخت سلطنت
ایران جلوس کرد، بعلت آنکه وی به اخلاق
رومی عادت کرده بعض عادات پارتی را
نمی پسندید و جمعی از یونانیان را مقرب
خویش کرد. ...
چون اشک هفدهم وُنُن اول بر تخت سلطنت
ایران جلوس کرد، بعلت آنکه وی به اخلاق
رومی عادت کرده بعض عادات پارتی را
نمی پسندید و جمعی از یونانیان را مقرب
خویش کرد. ...