rişmand - ریشخند
rişmand - ریشخند maddesi sözlük listesi
ریشخند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ ] (اِمص مرکب) سخره.
(شرفنامهٔ منیری). کنایه از سخریه و استهزاء.
(آنندراج) (از ناظم الاطباء). استهزاء و
تمسخر. (غیاث اللغات). فسوس. افسوس.
خندهٔ به استهزاء. (یادداشت مؤلف):
چرخ داند که ریشخند است این
نه چون آن ریش گاو کون خر است.انوری.
نندیشد ...
(شرفنامهٔ منیری). کنایه از سخریه و استهزاء.
(آنندراج) (از ناظم الاطباء). استهزاء و
تمسخر. (غیاث اللغات). فسوس. افسوس.
خندهٔ به استهزاء. (یادداشت مؤلف):
چرخ داند که ریشخند است این
نه چون آن ریش گاو کون خر است.انوری.
نندیشد ...