Şehriyârî - شهریاری
Şehriyârî - شهریاری maddesi sözlük listesi
شهریاری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (ص نسبی) منسوب به
شهریار. رجوع به شهریار شود. || (حامص
مرکب) حکمرانی. سلطنت. فرمانروایی و
پادشاهی. حکومت. (ناظم الاطباء):
چو یزدان همی شهریاری فزود
ز من در جهان یادگاری نمود.فردوسی.
نه بی تخت شاهی ...
شهریار. رجوع به شهریار شود. || (حامص
مرکب) حکمرانی. سلطنت. فرمانروایی و
پادشاهی. حکومت. (ناظم الاطباء):
چو یزدان همی شهریاری فزود
ز من در جهان یادگاری نمود.فردوسی.
نه بی تخت شاهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِ) نام ملینی است که
لکلرک در ترجمهٔ ابن البیطار در شرح
حمارالوحش آورده است ولی گمان میکنم
این کلمه، شب یاره باشد و به غلط شهریار
خوانده است. (یادداشت مؤلف).
لکلرک در ترجمهٔ ابن البیطار در شرح
حمارالوحش آورده است ولی گمان میکنم
این کلمه، شب یاره باشد و به غلط شهریار
خوانده است. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) دهی از دهستانهای
رامهرمز شهرستان اهواز است و از ۱۵ آبادی
بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در
حدود ۴۰۰۰ تن است. (از فرهنگ جغرافیائی
ایران ج ۶).
رامهرمز شهرستان اهواز است و از ۱۵ آبادی
بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در
حدود ۴۰۰۰ تن است. (از فرهنگ جغرافیائی
ایران ج ۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) مؤلف لباب الالباب
نویسد: از افاضل خراسان... و قصائد و
مقطعات او مشهور نیست اما رباعیات او که از
لطف طبع نشان دارد در اطراف جهان سایر
است و در نزهةالمجالس نیز یک رباعی از او
آمده است. (لباب ...
نویسد: از افاضل خراسان... و قصائد و
مقطعات او مشهور نیست اما رباعیات او که از
لطف طبع نشان دارد در اطراف جهان سایر
است و در نزهةالمجالس نیز یک رباعی از او
آمده است. (لباب ...
Sıradaki maddeler