tış - طش
tış - طش maddesi sözlük listesi
طش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَش ش ] (ع اِ) باران ریزهٔ زائد از
رذاذ. طشیش. (منتهی الارب) (آنندراج).
باران خرد. باران ضعیف. (دهار).
رذاذ. طشیش. (منتهی الارب) (آنندراج).
باران خرد. باران ضعیف. (دهار).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طَش ش ] (ع مص) باران ریزه باریدن
ابر. یقال: طَشَّت السماء طشاً و طشیشاً.
(منتهی الارب) (آنندراج). باران نرم باریدن.
(تاج المصادر بیهقی). اندک باریدن. (مصادر
زوزنی). || طُشّه زده شدن. یقال: طُشَ
الرجلُ (بصیغهٔ مجهول). ...
ابر. یقال: طَشَّت السماء طشاً و طشیشاً.
(منتهی الارب) (آنندراج). باران نرم باریدن.
(تاج المصادر بیهقی). اندک باریدن. (مصادر
زوزنی). || طُشّه زده شدن. یقال: طُشَ
الرجلُ (بصیغهٔ مجهول). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ طِش ش ] (ع ص، اِ) در لهجهٔ عامیانهٔ
عرب گویند: فلان طِشٌّ؛ وقتی که یک کودک
پس از همهٔ فرزندان دیگر شخص متولد شده
باشد. || یا طش را بر کودکی اطلاق کنند که ...
عرب گویند: فلان طِشٌّ؛ وقتی که یک کودک
پس از همهٔ فرزندان دیگر شخص متولد شده
باشد. || یا طش را بر کودکی اطلاق کنند که ...