kışri - قشری
kışri - قشری maddesi sözlük listesi
قشری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ ] (ع اِ) پوست منجمد بالای شیر
است که به فارسی سرشیر و چربهٔ شیر نامند و
به هندی ملایی. (فهرست مخزن الادویه).
است که به فارسی سرشیر و چربهٔ شیر نامند و
به هندی ملایی. (فهرست مخزن الادویه).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قِ ] (ص نسبی) نسبت است به قشر.
|| آنکه تنها به ظواهر قرآن و حدیث و اوامر
و نواهی گوش دارد و تأویل و قیاس و امثال
آن را در امر دین روا ندارد. و ...
|| آنکه تنها به ظواهر قرآن و حدیث و اوامر
و نواهی گوش دارد و تأویل و قیاس و امثال
آن را در امر دین روا ندارد. و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ شَ ری ی ] (ص نسبی) نسبت
است به قشیر، چنانکه در کتاب دارقطنی آمده
است. (لباب الانساب). رجوع به قشیر و قشر
[ قُ شَ ] شود.
است به قشیر، چنانکه در کتاب دارقطنی آمده
است. (لباب الانساب). رجوع به قشیر و قشر
[ قُ شَ ] شود.