kumari - قماری
kumari - قماری maddesi sözlük listesi
قماری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ری ی ] (ع اِ) جِ قُمریَّه. (منتهی
الارب) (غیاث): بلبلان بر موافقت فاختگان و
قماری شیون و نوحه گری آغاز کردند.
(جهانگشای وینی). رجوع به قمریه شود.
الارب) (غیاث): بلبلان بر موافقت فاختگان و
قماری شیون و نوحه گری آغاز کردند.
(جهانگشای وینی). رجوع به قمریه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ / قِ ] (ص نسبی) نسبت است به
قماره و آن شهری است. رجوع به قمار و
قماره شود.
- عود قماری؛ عودی که منسوب به شهر
قماره باشد:
اکلیلهای پیلانش از گوهر است و ...
قماره و آن شهری است. رجوع به قمار و
قماره شود.
- عود قماری؛ عودی که منسوب به شهر
قماره باشد:
اکلیلهای پیلانش از گوهر است و ...