kık - قیق
kık - قیق maddesi sözlük listesi
قیق Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (ع اِ) آواز ماکیان چون بخواند
خروس را جهت سفاد. (منتهی الارب). آواز
ماکیان چون خروس را برای برجستن بر
روی خود بخواند. (ناظم الاطباء). || (مص)
آواز کردن ماکیان. (از اقرب الموارد).
خروس را جهت سفاد. (منتهی الارب). آواز
ماکیان چون خروس را برای برجستن بر
روی خود بخواند. (ناظم الاطباء). || (مص)
آواز کردن ماکیان. (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ یَ ] (ع اِ) جِ قیقة. (اقرب الموارد).
رجوع به قیقه شود. || جِ قیقاءة. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قیقاءة شود.
رجوع به قیقه شود. || جِ قیقاءة. (منتهی
الارب) (اقرب الموارد). رجوع به قیقاءة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع ص) گول شتاب کار. || (اِ) کوه
گرداگرد زمین و محیط دنیا. (منتهی الارب)
(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
|| پرنده ای است که آن را بوزریق نامند. (از
اقرب الموارد).
گرداگرد زمین و محیط دنیا. (منتهی الارب)
(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
|| پرنده ای است که آن را بوزریق نامند. (از
اقرب الموارد).