Eşmün - اشمون
Eşmün - اشمون maddesi sözlük listesi
اشمون Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ ] (اِخ) اشمون جریش دهی
است زیر شَطَنوف. (منتهی الارب) (آنندراج).
مصریها اشمونین گویند. شهری است قدیمی و
آباد و مرکز و قصبهٔ ناحیه ای در صعید ادنی از
مغرب نیل است. (مراصد). اهل مصر اشمونین
گویند و آن شهری ...
است زیر شَطَنوف. (منتهی الارب) (آنندراج).
مصریها اشمونین گویند. شهری است قدیمی و
آباد و مرکز و قصبهٔ ناحیه ای در صعید ادنی از
مغرب نیل است. (مراصد). اهل مصر اشمونین
گویند و آن شهری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) ابن قفط. از ولد قبط بود که
نیای قبطیان بشمار میرفت. رجوع به
نخبةالدهر دمشقی ص ۲۶۶ و اشمود شود.
نیای قبطیان بشمار میرفت. رجوع به
نخبةالدهر دمشقی ص ۲۶۶ و اشمود شود.