moni - موی
moni - موی maddesi sözlük listesi
موی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
tüy
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) مو. رشته های باریک و نازک که بر
روی پوست بدن برخی از جانداران پستاندار
و از جمله انسان به وضع و کیفیت مختلف
می روید و در عمق پوست ریشه و پیاز دارد.
مو. شَعر. (دهار) (منتهی الارب). صفر.
طمحرة. (منتهی ...
روی پوست بدن برخی از جانداران پستاندار
و از جمله انسان به وضع و کیفیت مختلف
می روید و در عمق پوست ریشه و پیاز دارد.
مو. شَعر. (دهار) (منتهی الارب). صفر.
طمحرة. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) مخفف مویه. مویه. گریه. ناله.
(یادداشت مؤلف). || مصیبت. بدبختی :
مرد گفت ای جوان زیباروی
به یکی موی رستی از یک موی.
نظامی (هفت پیکر چ امیرکبیر ص ۷۵۵).
رجوع به مویه شود.
(یادداشت مؤلف). || مصیبت. بدبختی :
مرد گفت ای جوان زیباروی
به یکی موی رستی از یک موی.
نظامی (هفت پیکر چ امیرکبیر ص ۷۵۵).
رجوع به مویه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ وَی ی ] (ع اِ مصغر) مصغر ماء. آب
اندک. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماء شود.
اندک. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماء شود.