miş - میش
miş - میش maddesi sözlük listesi
میش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) گوسفند. گوسپند. مطلق گوسفند
باشد خواه ماده و خواه نر. در مهذب الاسماء
و منتهی الارب ذیل کلمهٔ نعجه آمده است
ماده میش؛ پس میش باید نر هم داشته باشد و
دهار در کلمهٔ العافظة می نویسد میشینهٔ نر و
بزینه. گوسپند ...
باشد خواه ماده و خواه نر. در مهذب الاسماء
و منتهی الارب ذیل کلمهٔ نعجه آمده است
ماده میش؛ پس میش باید نر هم داشته باشد و
دهار در کلمهٔ العافظة می نویسد میشینهٔ نر و
بزینه. گوسپند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع مص) میشة. آمیختن پشم با
موی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). آمیختن بز موی با پشم. (المصادر
زوزنی). || درهم کردن شیر میش را با شیر
بز. (ناظم الاطباء). آمیختن شیر میش با بز.
(المصادر ...
موی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). آمیختن بز موی با پشم. (المصادر
زوزنی). || درهم کردن شیر میش را با شیر
بز. (ناظم الاطباء). آمیختن شیر میش با بز.
(المصادر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) برج اول از بروج دوازده گانه که
برج حمل باشد. (ناظم الاطباء). برج بره.
برج حمل باشد. (ناظم الاطباء). برج بره.