vırvır - ورور
vırvır - ورور maddesi sözlük listesi
ورور Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
الوسيط
(وَرْوَرَ) في الكلام: أَسرع. و- نَظَره: أحَدَّه.
(المُوَرْوِرُ): المُغَرِّرُ.
(الوَرْوَرِيُّ): الضعيف البصر.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وِرْ وِ ] (اِ صوت) زمزمه ای که
افسونگر در وقت افسون دادن میکند. (ناظم
الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). حکایت
صوت هر سخن میانهٔ جهر و همس که کس از
دور درنیابد. (یادداشت مؤلف). || حرف
زدن. ...
افسونگر در وقت افسون دادن میکند. (ناظم
الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). حکایت
صوت هر سخن میانهٔ جهر و همس که کس از
دور درنیابد. (یادداشت مؤلف). || حرف
زدن. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَرْ وَ ] (ع اِ) مرغ زنبورخوار که به
فارسی کاسکینه گویند. (ناظم الاطباء).
فارسی کاسکینه گویند. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَرْ وَ ] (حرف اضافه، ق) نزدیکی ها.
(یادداشت مؤلف): خدا وقتی هامیده ورور
جماران هم هامیده؛ یعنی خدا وقتی خواهد
عطا فرماید در نزدیکی های جماران نیز دادن
تواند. (یادداشت مؤلف).
(یادداشت مؤلف): خدا وقتی هامیده ورور
جماران هم هامیده؛ یعنی خدا وقتی خواهد
عطا فرماید در نزدیکی های جماران نیز دادن
تواند. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وِ رُ وِ ] (اِ صوت) زمزمه و حکایت
صوت هر سخن که دانسته نگردد.
- امثال:
ملایی نیست و ورور، پالاندوزی است و
دریای علم.
(یادداشت مؤلف). رجوع به
وروور شود.
صوت هر سخن که دانسته نگردد.
- امثال:
ملایی نیست و ورور، پالاندوزی است و
دریای علم.
(یادداشت مؤلف). رجوع به
وروور شود.
Sıradaki maddeler