Âbgîr - آبگیر
Âbgîr - آبگیر maddesi sözlük listesi
آبگیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ مرکب) دریا. بحر:
بیامد بدریا هم اندر شتاب
ز هر سو درافکند زورق بر آب
ز آگاهی نامدار اردشیر
سپاه انجمن شد بر آن آبگیر.فردوسی.
یکی آبگیر است از آن روی شهر
کز آن آب کس را ندیدیم بهر
که خورشید ...
بیامد بدریا هم اندر شتاب
ز هر سو درافکند زورق بر آب
ز آگاهی نامدار اردشیر
سپاه انجمن شد بر آن آبگیر.فردوسی.
یکی آبگیر است از آن روی شهر
کز آن آب کس را ندیدیم بهر
که خورشید ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِمر.) 1 - استخر، حوض . 2 - تالاب ، برکه . 3 - ظرفی که در آن آب یا گلاب ریزند.
4 - خادم حمام . 5 - کسی که سوراخ ظرف هایی م انند سماور یا آفتابه را با موم مذاب
یا قلع می گرفت . 6 - گنجایش حوض یا هر ظرف دیگری .
4 - خادم حمام . 5 - کسی که سوراخ ظرف هایی م انند سماور یا آفتابه را با موم مذاب
یا قلع می گرفت . 6 - گنجایش حوض یا هر ظرف دیگری .