dava - دعوی
dava - دعوی maddesi sözlük listesi
دعوی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَعْ وا ] (ع مص) مصدر دُعاء است
در تمام معانی. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). رجوع به دعاء (در معنی مصدری)
شود. خواندن. خواستن : {/Bفَمََا کََانَ
دَعْوََاهُمْ إِذْ جََاءَهُمْ بَأْسُنََا إِلاََّ أَنْ قََالُوا إِنََّا ...
در تمام معانی. (از منتهی الارب) (از اقرب
الموارد). رجوع به دعاء (در معنی مصدری)
شود. خواندن. خواستن : {/Bفَمََا کََانَ
دَعْوََاهُمْ إِذْ جََاءَهُمْ بَأْسُنََا إِلاََّ أَنْ قََالُوا إِنََّا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَعْ وا ] (ع اِمص) اسم است از
«ادعاء»، و الف آن تأنیث راست بنابراین
غیرمنصرف می باشد. (از اقرب الموارد).
خواهانی. (منتهی الارب). آنچه خواسته شود.
(یادداشت مرحوم دهخدا). خواسته شده.
(آنندراج). زعم. (ترجمان القرآن جرجانی).
مشتق از دعاء است به معنی طلب. ...
«ادعاء»، و الف آن تأنیث راست بنابراین
غیرمنصرف می باشد. (از اقرب الموارد).
خواهانی. (منتهی الارب). آنچه خواسته شود.
(یادداشت مرحوم دهخدا). خواسته شده.
(آنندراج). زعم. (ترجمان القرآن جرجانی).
مشتق از دعاء است به معنی طلب. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَعْ ] (ع، اِمص، اِ) ممال از دَعْوی ََ.
ادعا. (ناظم الاطباء). دعوی را غالباً مقارن با
معنی می آرند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
دعوی مقابل معنی، یعنی حقیقت و باطن آنچه
ادعا شده است می آید:
یکی مرد آمد [ زردشت ] ...
ادعا. (ناظم الاطباء). دعوی را غالباً مقارن با
معنی می آرند. (یادداشت مرحوم دهخدا).
دعوی مقابل معنی، یعنی حقیقت و باطن آنچه
ادعا شده است می آید:
یکی مرد آمد [ زردشت ] ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دُعْ وی ی ] (ع ص نسبی) نسبت
است به دَعوة. || (اِ) ما بالدار (یا بالمکان)
دعوی؛ یعنی نیست در خانه کسی، و استعمال
آن فقط در نفی است. (از منتهی الارب) (از
اقرب الموارد).
است به دَعوة. || (اِ) ما بالدار (یا بالمکان)
دعوی؛ یعنی نیست در خانه کسی، و استعمال
آن فقط در نفی است. (از منتهی الارب) (از
اقرب الموارد).
dava - دعوی diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler