Girîzende - گریزنده
Girîzende - گریزنده maddesi sözlük listesi
گریزنده Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ زَ دَ / دِ ] (نف) احترازکننده.
فرار کننده. آبِق. داعِل. هارِب. نَفور. (منتهی
الارب):
گریزندگان را در آن رستخیز
نه روی رهایی نه راه گریز.فردوسی.
تنی دید چون موی بگداخته
گریزنده جانی به لب تاخته.نظامی.
چو بر جنگ شد ساخته ...
فرار کننده. آبِق. داعِل. هارِب. نَفور. (منتهی
الارب):
گریزندگان را در آن رستخیز
نه روی رهایی نه راه گریز.فردوسی.
تنی دید چون موی بگداخته
گریزنده جانی به لب تاخته.نظامی.
چو بر جنگ شد ساخته ...