Gûh - گوه
Gûh - گوه maddesi sözlük listesi
گوه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
takoz
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ وَهْ ] (ص، اِ) مخفف گواه. (برهان
قاطع). به معنی گواه. (انجمن آرا) (آنندراج).
گواه و شاهد. (ناظم الاطباء):
وام حافظ بگو که باز دهند
کرده ای اعتراف و ما گوهیم.حافظ.
رجوع به گواه شود.
قاطع). به معنی گواه. (انجمن آرا) (آنندراج).
گواه و شاهد. (ناظم الاطباء):
وام حافظ بگو که باز دهند
کرده ای اعتراف و ما گوهیم.حافظ.
رجوع به گواه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ وَ / وِ ] (اِ) تکه ای چوپ که نجار
وقت اره کشیدن یا هیزم شکن هنگام شکستن
در میان شکاف میگذارد تا شکاف باز ماند و
اره کشیدن یا شکستن باقی آسان شود. (از
فرهنگ نظام). فانَه. فَهانَه. پانَه. ...
وقت اره کشیدن یا هیزم شکن هنگام شکستن
در میان شکاف میگذارد تا شکاف باز ماند و
اره کشیدن یا شکستن باقی آسان شود. (از
فرهنگ نظام). فانَه. فَهانَه. پانَه. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پس افکندهٔ حیوانات. (بهار عجم)
(آنندراج). پس افکندهٔ آدمی و حیوان. (چراغ
هدایت). فضلهٔ حیوان. (فرهنگ شعوری)
(فرهنگ نظام). فضلهٔ آدمی. (ناظم الاطباء).
گُه. پلیدی آدمی و دیگر حیوان. براز. عذره.
غائط. نجاست. مدفوع :
آن ریش پرخدو بین چون مالهٔ بت ...
(آنندراج). پس افکندهٔ آدمی و حیوان. (چراغ
هدایت). فضلهٔ حیوان. (فرهنگ شعوری)
(فرهنگ نظام). فضلهٔ آدمی. (ناظم الاطباء).
گُه. پلیدی آدمی و دیگر حیوان. براز. عذره.
غائط. نجاست. مدفوع :
آن ریش پرخدو بین چون مالهٔ بت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(گُ وِ) (اِ.) تکه چوبی که هنگام شکافتن کُنده آن را در شکاف ایجاد شده می گذارند
که دو نیم کردن آن آسان تر شود.
که دو نیم کردن آن آسان تر شود.