verdic - وردیج
verdic - وردیج maddesi sözlük listesi
وردیج Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (اِ) ورتک. وردج. (فرهنگ
فارسی معین). ورتیج. (برهان) (آنندراج). و
آن پرنده ای است کوچکتر از تیهو. بلدرچین.
سلوی. (برهان) کرک. (ناظم الاطباء). . رجوع
به ورتیج شود:
هلاک ساختم این مرغ نیم بسمل خویش
سحر که ...
فارسی معین). ورتیج. (برهان) (آنندراج). و
آن پرنده ای است کوچکتر از تیهو. بلدرچین.
سلوی. (برهان) کرک. (ناظم الاطباء). . رجوع
به ورتیج شود:
هلاک ساختم این مرغ نیم بسمل خویش
سحر که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (اِخ) دهی جزء بخش کن
شهرستان تهران، در ۷هزارگزی شمال راه
شوسهٔ تهران به کرج. سکنهٔ آن ۵۵۰ تن و آب
آن از چشمه سار تأمین می شود. و محصول
آنجا آن غلات، انگور، گردو و ...
شهرستان تهران، در ۷هزارگزی شمال راه
شوسهٔ تهران به کرج. سکنهٔ آن ۵۵۰ تن و آب
آن از چشمه سار تأمین می شود. و محصول
آنجا آن غلات، انگور، گردو و ...