ادوم
ادوم maddesi sözlük listesi
ادوم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ وَ ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از دوام.
بادوام تر. بدوام تر. پایدارتر. پیوسته تر. دائم تر:
و تبین لها بأنها فی احسن الاحوال و
اطیب اللذات و ادوم السرور. (رسائل
اخوان الصفا).
بادوام تر. بدوام تر. پایدارتر. پیوسته تر. دائم تر:
و تبین لها بأنها فی احسن الاحوال و
اطیب اللذات و ادوم السرور. (رسائل
اخوان الصفا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) (سرخ رنگ و عدسی رنگ)
لقب عیسو پسر نخستین اسحاق است و
چون وی بجهت شوربای عدسی که یعقوب
برادرش پخته بود حق بکوریت خود را
فروخت ...
لقب عیسو پسر نخستین اسحاق است و
چون وی بجهت شوربای عدسی که یعقوب
برادرش پخته بود حق بکوریت خود را
فروخت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ ] (اِخ) (لفظی عبرانی بمعنی سرخ)
این بلاد را بنام ادوم یعنی عیسوبن اسحاق
چنین خواندند (رجوع بمادهٔ قبل شود) و قبلاً
این موضع را جبل سعیر مینامیدند منسوب
بسعیر جد حوریین و معنی سعیر دارای زمین ...
این بلاد را بنام ادوم یعنی عیسوبن اسحاق
چنین خواندند (رجوع بمادهٔ قبل شود) و قبلاً
این موضع را جبل سعیر مینامیدند منسوب
بسعیر جد حوریین و معنی سعیر دارای زمین ...