نورالدین
نورالدین maddesi sözlük listesi
نورالدین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِدْ دی ] (اِخ) ده کوچکی است
از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار.
رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷ ص
۲۳۶ شود.
از دهستان بیرم بخش گاوبندی شهرستان لار.
رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷ ص
۲۳۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِدْ دی ] (اِخ) دهی است از
دهستان چناران بخش حومه و ارداک
شهرستان مشهد، در ۶۶ هزارگزی شمال
غربی مشهد و بر کنار راه مشهد به قوچان در
جلگهٔ معتدل هوائی واقع است و ۳۰۰ تن
سکنه دارد. آبش ...
دهستان چناران بخش حومه و ارداک
شهرستان مشهد، در ۶۶ هزارگزی شمال
غربی مشهد و بر کنار راه مشهد به قوچان در
جلگهٔ معتدل هوائی واقع است و ۳۰۰ تن
سکنه دارد. آبش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) ابراهیم. رجوع
به ابراهیم بن هبةاللََّه السنوی شود.
به ابراهیم بن هبةاللََّه السنوی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) احمدبن
محمدبن خضر کازرونی. رجوع به احمدبن
محمد شود.
محمدبن خضر کازرونی. رجوع به احمدبن
محمد شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) احمدبن
محمودبن ابی بکر صابونی بخاری. رجوع به
احمدبن محمود شود.
محمودبن ابی بکر صابونی بخاری. رجوع به
احمدبن محمود شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) ارسلان شاه اول،
ملقب به نورالدین. ششمین از اتابکان موصل
است و از ۵۸۹ تا ۶۰۷ هـ . ق. حکم رانده
است. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به
الکامل ابن اثیر ج ۱۲ ص ۱۳۲ ...
ملقب به نورالدین. ششمین از اتابکان موصل
است و از ۵۸۹ تا ۶۰۷ هـ . ق. حکم رانده
است. (یادداشت مؤلف). و نیز رجوع به
الکامل ابن اثیر ج ۱۲ ص ۱۳۲ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) ارسلان شاه
ثانی. هشتمین از اتابکان موصل است و از
۶۱۵ تا ۶۱۶ هـ . ق. فرمانروائی کرده است.
(یادداشت مؤلف). و رجوع به الکامل ابن اثیر
ج ۱۲ ص ۱۳۵ شود.
ثانی. هشتمین از اتابکان موصل است و از
۶۱۵ تا ۶۱۶ هـ . ق. فرمانروائی کرده است.
(یادداشت مؤلف). و رجوع به الکامل ابن اثیر
ج ۱۲ ص ۱۳۵ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) حافظ ابرو،
لطف اللََّه، مشهور به حافظ ابرو و ملقب به
نورالدین. رجوع به حافظ ابرو شود.
لطف اللََّه، مشهور به حافظ ابرو و ملقب به
نورالدین. رجوع به حافظ ابرو شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) حسن بن عمربن
حسن بن حبیب الحلبی. رجوع به حسن بن
عمر شود.
حسن بن حبیب الحلبی. رجوع به حسن بن
عمر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) شاه نعمت اللََّه
ولی ماهانی کرمانی. رجوع به نعمت اللََّه ولی
شود.
ولی ماهانی کرمانی. رجوع به نعمت اللََّه ولی
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) عبدالقادر، ملقب
به نورالدین و معروف به حکیم. از اعاظم فقها
و مشایخ فارس در قرن هفتم هجری است و
به سال ۶۹۸ هـ . ق. در شیراز درگذشته است.
رجوع به شدالازار ص ۳۹۴ شود.
به نورالدین و معروف به حکیم. از اعاظم فقها
و مشایخ فارس در قرن هفتم هجری است و
به سال ۶۹۸ هـ . ق. در شیراز درگذشته است.
رجوع به شدالازار ص ۳۹۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن آیبک
ترکمانی صالحی، ملقب به نورالدین. رجوع به
علی بحری شود.
ترکمانی صالحی، ملقب به نورالدین. رجوع به
علی بحری شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن
ابراهیم بن احمدبن علی بن عمر حلبی قاهری،
ملقب به نورالدین. رجوع به علی حلبی شود.
ابراهیم بن احمدبن علی بن عمر حلبی قاهری،
ملقب به نورالدین. رجوع به علی حلبی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن
ابراهیم بن محمد حسینی جویمی شیرازی
ملقب به نورالدین. رجوع به علی جویمی
شود.
ابراهیم بن محمد حسینی جویمی شیرازی
ملقب به نورالدین. رجوع به علی جویمی
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن ابراهیم
بحری مصری، مکنی به ابوالحسن و ملقب به
نورالدین. رجوع به علی مصری شود.
بحری مصری، مکنی به ابوالحسن و ملقب به
نورالدین. رجوع به علی مصری شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن
ابی بکربن خلیفهٔ همدانی حسینی یمانی،
ملقب به نورالدین و معروف به ابن ازرق.
رجوع به علی ازرق شود.
ابی بکربن خلیفهٔ همدانی حسینی یمانی،
ملقب به نورالدین و معروف به ابن ازرق.
رجوع به علی ازرق شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن
ابی بکربن سلیمان هیثمی شافعی، مکنی به
ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به علی
هیثمی شود.
ابی بکربن سلیمان هیثمی شافعی، مکنی به
ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به علی
هیثمی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن
ابی بکربن عبدالرحمن سقاف علوی، ملقب به
نورالدین. رجوع به علی سقاف شود.
ابی بکربن عبدالرحمن سقاف علوی، ملقب به
نورالدین. رجوع به علی سقاف شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن احمدبن
حمدون اندلسی حمیری، مکنی به ابوالحسن
و ملقب به نورالدین. رجوع به ابوالحسن
حمیری شود.
حمدون اندلسی حمیری، مکنی به ابوالحسن
و ملقب به نورالدین. رجوع به ابوالحسن
حمیری شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن احمدبن
عمربن محمد بوشی انصاری، مکنی به
ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به علی
بوشی شود.
عمربن محمد بوشی انصاری، مکنی به
ابوالحسن و ملقب به نورالدین. رجوع به علی
بوشی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن احمدبن
محمدبن ابراهیم عزیزی بولاقی، ملقب به
نورالدین. رجوع به علی عزیزی شود.
محمدبن ابراهیم عزیزی بولاقی، ملقب به
نورالدین. رجوع به علی عزیزی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن احمد
ازرق، مکنی به ابوالحسن و ملقب به
نورالدین. رجوع به علی ازرق شود.
ازرق، مکنی به ابوالحسن و ملقب به
نورالدین. رجوع به علی ازرق شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن جزار
مصری حنفی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به
نورالدین. رجوع به علی بن جزار و نیز رجوع
به علی مصری شود.
مصری حنفی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به
نورالدین. رجوع به علی بن جزار و نیز رجوع
به علی مصری شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن
حسین بن ابی الحسن موسوی بحرانی، ملقب
به نورالدین. رجوع به علی بن حسین و نیز
رجوع به علی بحرانی شود.
حسین بن ابی الحسن موسوی بحرانی، ملقب
به نورالدین. رجوع به علی بن حسین و نیز
رجوع به علی بحرانی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن خلیل
مرصفی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به
نورالدین. رجوع به مرصفی شود.
مرصفی، مکنی به ابوالحسن و ملقب به
نورالدین. رجوع به مرصفی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُدْ دی ] (اِخ) علی بن داودبن
سلیمان جوهری مصری، ملقب به نورالدین.
رجوع به علی جوهری شود.
سلیمان جوهری مصری، ملقب به نورالدین.
رجوع به علی جوهری شود.