Bedahşi - بدخشی
Bedahşi - بدخشی maddesi sözlük listesi
بدخشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ دَ ] (ص نسبی) منسوب به
بدخشان. بدخشانی :
بخندید بهرام و کرد آفرین
رخش گشت همچون بدخشی نگین.
فردوسی.
بیست پاره لعل بدخشی بغایت نیکو. (تاریخ
بیهقی چ ادیب ص ۲۹۶).
چون زر مزور نگر آن لعل بدخشیش ...
بدخشان. بدخشانی :
بخندید بهرام و کرد آفرین
رخش گشت همچون بدخشی نگین.
فردوسی.
بیست پاره لعل بدخشی بغایت نیکو. (تاریخ
بیهقی چ ادیب ص ۲۹۶).
چون زر مزور نگر آن لعل بدخشیش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ دَ ] (اِخ) محمد (حمید). شاعر
و معاصر امیرعلیشیر نوایی بوده و رساله ای
در معما نوشته است. از اوست :
خیال خنجرش در دیدهٔ بیخواب می گردد
بمثل ماهیی کاندر میان آب می گردد.
(از مجالس النفائس ص ۹۵ ...
و معاصر امیرعلیشیر نوایی بوده و رساله ای
در معما نوشته است. از اوست :
خیال خنجرش در دیدهٔ بیخواب می گردد
بمثل ماهیی کاندر میان آب می گردد.
(از مجالس النفائس ص ۹۵ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ دَ ] (اِخ) ملک الشعراء مولانا
محمد. از شاعران قرن نهم هجری و به الغ بیک
منتسب بوده است. از اوست:
ای زلف شب مثال ترا در بر آفتاب
از شب که دید سایه که افتد بر آفتاب
زاغی ...
محمد. از شاعران قرن نهم هجری و به الغ بیک
منتسب بوده است. از اوست:
ای زلف شب مثال ترا در بر آفتاب
از شب که دید سایه که افتد بر آفتاب
زاغی ...