Meru - مرو
Meru - مرو maddesi sözlük listesi
مرو Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
temkinli
Arapça - Türkçe sözlük
مُرَوٍّ
temkinli
Anlamı: ölçülü olan
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
الوسيط
(المَرْوُ): نباتٌ عَطِرٌ طبيٌّ من الفصيلة الشفوية، من أَسمائه: الخرنباش، وحَبَق الشيوخ. و - ضروب من الصَّوَّان توجد في الأرض على أَشكال شتى أَهمُّها الرّمال. و - حجارةٌ بِيضٌ رِقاقٌ بَرَّاقةٌ تقدح منها النار.
(المَرْوَةُ): واحدةُ المَرْو. و - جبلٌ بِمكّة. وفي التنزيل العزيز: إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللهِ.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رْوْ ] (اِ) نوعی از ریاحین و آن را
اقسام می باشد. (منتهی الارب). اسم جنس
است انواع ریاحین را و بطور مطلق
«مرماحوز» (مرماخوز) است، یک دانهٔ آن
مروة باشد. نوعی از ریاحین. (دهار) (از اقرب
الموارد). ...
اقسام می باشد. (منتهی الارب). اسم جنس
است انواع ریاحین را و بطور مطلق
«مرماحوز» (مرماخوز) است، یک دانهٔ آن
مروة باشد. نوعی از ریاحین. (دهار) (از اقرب
الموارد). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رْوْ ] (ع اِ) سنگی است سفید و رقیق و
شکننده و درخشان که از آن آتشزنه گیرند، و
یا سنگی است سخت مشهور به صوان، که از
آن «ظر» می سازند و ظر آلتی است سنگی و
برنده و ...
شکننده و درخشان که از آن آتشزنه گیرند، و
یا سنگی است سخت مشهور به صوان، که از
آن «ظر» می سازند و ظر آلتی است سنگی و
برنده و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رْوْ ] (اِخ) صاحب حدود العالم
می نویسد (ص ۹۴): شهری بزرگ است [ به
خراسان ] و اندر قدیم نشست میر خراسان
آنجا بودی و اکنون [ به ] بخارا نشیند، جائی
بانعمت است و خرم ...
می نویسد (ص ۹۴): شهری بزرگ است [ به
خراسان ] و اندر قدیم نشست میر خراسان
آنجا بودی و اکنون [ به ] بخارا نشیند، جائی
بانعمت است و خرم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِ) امرود، در تداول مردم لرستان.
(گااوبا) (از یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع
به امرود شود.
(گااوبا) (از یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع
به امرود شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) دهی است از دهستان دره
صیدی بخش اشترینان شهرستان بروجرد. در
۱۹هزارگزی عرب اشترینان کنار راه کناره
پائین به دره صیدی در منطقهٔ کوهستانی و
معتدل واقع و دارای ۳۴۴ تن سکنه است.
آبش از قنات و محصولش ...
صیدی بخش اشترینان شهرستان بروجرد. در
۱۹هزارگزی عرب اشترینان کنار راه کناره
پائین به دره صیدی در منطقهٔ کوهستانی و
معتدل واقع و دارای ۳۴۴ تن سکنه است.
آبش از قنات و محصولش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِ) قسمی ماهی که از جگر آن
روغن ماهی گیرند و ویتامین های آن بسیار
باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).
روغن ماهی گیرند و ویتامین های آن بسیار
باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا).