mus'ab - مصعب
mus'ab - مصعب maddesi sözlük listesi
مصعب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ] (ع ص) گشن و گشنی که
هنوز زير بار و يا سواری نيامده باشد. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظمالاطباء). گشن اشتر.
(مهذبالاسماء). اسبی که سواری نداده و
سوار شدن بر آن دشوار باشد. نر. فحل.
|| شتر سرکش. (منتهی الارب)
(ناظمالاطباء) ...
هنوز زير بار و يا سواری نيامده باشد. (منتهی
الارب) (آنندراج) (ناظمالاطباء). گشن اشتر.
(مهذبالاسماء). اسبی که سواری نداده و
سوار شدن بر آن دشوار باشد. نر. فحل.
|| شتر سرکش. (منتهی الارب)
(ناظمالاطباء) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عِ ] (ع ص) صاحب شتر سرکش.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظمالاطباء).
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظمالاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ] (اِخ) ابن جابر، مکنی به
ابونصر. تابعی است. (يادداشت مؤلف).
ابونصر. تابعی است. (يادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ] (اِخ) ابن زبير. از مردان نامی
صدر اسلام و دست راست برادرش عبداللََّه
زبير بود که حجاز و عراق را به زير سلطهٔ
برادر درآورد و مختار ثقفی را شکست داد و
کشت. عبدالملک مروان با او به جنگ
پرداخت و ...
صدر اسلام و دست راست برادرش عبداللََّه
زبير بود که حجاز و عراق را به زير سلطهٔ
برادر درآورد و مختار ثقفی را شکست داد و
کشت. عبدالملک مروان با او به جنگ
پرداخت و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ] (اِخ) ابن سعدبن ابیوقاص.
سردار نامی اسلام و برادر عمر سعد معروف و
مکنی به ابوزراوه. تابعی است. (از يادداشت
مؤلف).
سردار نامی اسلام و برادر عمر سعد معروف و
مکنی به ابوزراوه. تابعی است. (از يادداشت
مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ] (اِخ) ابن عبداللََّهبن مصعببن
ثابتبن عبداللََّهبن زبيربن العوام. محدث و
راويه و شاعر است و پدر او عبداللََّه مکنی به
ابوعبداللََّه، نزيل بغداد و اديب از اشرار ناس
بوده و ستمکاری او بر فرزندان علیبن
ابيطالب (ع) و جز او با ...
ثابتبن عبداللََّهبن زبيربن العوام. محدث و
راويه و شاعر است و پدر او عبداللََّه مکنی به
ابوعبداللََّه، نزيل بغداد و اديب از اشرار ناس
بوده و ستمکاری او بر فرزندان علیبن
ابيطالب (ع) و جز او با ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ] (اِخ) ابن عمر. صاحب لواء
رسولاللََّه (ص) است. (منتهی الارب).
رسولاللََّه (ص) است. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ] (اِخ) ابن عميربن هاشمبن
عبدمناف، مکنی به ابومحمد. يکی از کبار
صحابهٔ کرام و از قبيلهٔ بنیعبدالدار و از
کسانی بود که در آغاز بعثت حضرت در مکه
به اسلام گرويدند. او دين خود را نهان
میداشت ولی خانوادهاش بدان پی ...
عبدمناف، مکنی به ابومحمد. يکی از کبار
صحابهٔ کرام و از قبيلهٔ بنیعبدالدار و از
کسانی بود که در آغاز بعثت حضرت در مکه
به اسلام گرويدند. او دين خود را نهان
میداشت ولی خانوادهاش بدان پی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ عَ ] (اِخ) ابن محمدبن ابیالفرات
قرشی عبدری صقلی، مکنی به ابوالمعرب
(423 -508 هـ . ق.). شاعر و اديب و از مردم
صقليه بود. در اشبيليه سکنی گزيد و معتمدبن
عباد او را سخت گرامی میداشت. ديوان
شعرش ميان ...
قرشی عبدری صقلی، مکنی به ابوالمعرب
(423 -508 هـ . ق.). شاعر و اديب و از مردم
صقليه بود. در اشبيليه سکنی گزيد و معتمدبن
عباد او را سخت گرامی میداشت. ديوان
شعرش ميان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ عَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نر، فحل . 2 - اسبی که سواری نداده و سوار شدن بر آن
دشوار باشد. ج . مصاعب ، مصاعیب .
دشوار باشد. ج . مصاعب ، مصاعیب .
mus'ab - مصعب diğer yazımlar
Sıradaki maddeler