Brazza - برازه
Brazza - برازه maddesi sözlük listesi
برازه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ زَ / زِ ] (اِ) زبانهٔ آتش. (تاریخ قم).
اَفرازه. لهیب. شعله. گرازه (در تداول مردم
قزوین): از دور آتشی دیدند بر صحرای
براوستان گفتند آن چیست، گفتند برازه است
آن یعنی زبانهٔ آتش. (تاریخ قم ص ...
اَفرازه. لهیب. شعله. گرازه (در تداول مردم
قزوین): از دور آتشی دیدند بر صحرای
براوستان گفتند آن چیست، گفتند برازه است
آن یعنی زبانهٔ آتش. (تاریخ قم ص ...