Menükan - منوقان
Menükan - منوقان maddesi sözlük listesi
منوقان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) منوغان. منوجان. منوکان.
شهری است به کرمان : سلطان بایزید را
جهت اموال هرموز به طرف منوقان روانه
کرد. (تاریخ گزیده ص ۷۴۱).
رجوع به
منوکان شود.
شهری است به کرمان : سلطان بایزید را
جهت اموال هرموز به طرف منوقان روانه
کرد. (تاریخ گزیده ص ۷۴۱).
رجوع به
منوکان شود.