aşı - اشی
aşı - اشی maddesi sözlük listesi
اشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (اِخ) کلمهٔ اوستایی بمعنی فرشتهٔ
توانگری و نمایندهٔ بخشایش ایزدی. (از
فرهنگ ایران باستان ص ۱۰۱ و ۱۰۲ و
۲۴۵). و رجوع به یشتها ج ۲ ص ۱۷۹ و ۱۸۵
و فهرست لغات ج ۱ همان کتاب شود.
توانگری و نمایندهٔ بخشایش ایزدی. (از
فرهنگ ایران باستان ص ۱۰۱ و ۱۰۲ و
۲۴۵). و رجوع به یشتها ج ۲ ص ۱۷۹ و ۱۸۵
و فهرست لغات ج ۱ همان کتاب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَشْ یْ ] (ع مص) اشی کلام؛ بربافتن
سخن و بیاراستن آن بدروغ. (منتهی الارب).
اختلاق. || مضطر شدن به چیزی: اشی
الیه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
سخن و بیاراستن آن بدروغ. (منتهی الارب).
اختلاق. || مضطر شدن به چیزی: اشی
الیه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ شی ی ] (ع اِ) سپیدی پیشانی
اسب که غره نامندش. || سپیدی دست
و پای اسب، یقال: فرس حَسَن الاشی. (منتهی
الارب).
اسب که غره نامندش. || سپیدی دست
و پای اسب، یقال: فرس حَسَن الاشی. (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ شی ی / اُ شی ی ] (ع اِ) سپیدی
پیشانی اسب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
پیشانی اسب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ شَ ی ی ] (ع اِ مصغر) خرمابن خرد
و کوچک. (ناظم الاطباء). || (اِخ)
(وادی...) (مصغر اشاء) موضعی است در
مغرب و در آن نخلستانست. (منتهی الارب).
و یاقوت گوید: موضعی است به وشم و وشم
وادیی ...
و کوچک. (ناظم الاطباء). || (اِخ)
(وادی...) (مصغر اشاء) موضعی است در
مغرب و در آن نخلستانست. (منتهی الارب).
و یاقوت گوید: موضعی است به وشم و وشم
وادیی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ شَ ی ی ] (اِخ) ابوعبید سکونی
گوید: کسی که آهنگ کند از نباج به یمامه
برود نخست از قریتین میگذرد سپس از آنجا
به اُشَیّ میرود، و آن متعلق به عدی رباب
است، و بقولی اشی متعلق ...
گوید: کسی که آهنگ کند از نباج به یمامه
برود نخست از قریتین میگذرد سپس از آنجا
به اُشَیّ میرود، و آن متعلق به عدی رباب
است، و بقولی اشی متعلق ...
aşı - اشی diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler