Bessus - بسوس
Bessus - بسوس maddesi sözlük listesi
بسوس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ع ص، اِ) شتر ماده ای که بی
گفتن کلمهٔ بس بس دوشیدن ندهد.
(ناظم الاطباء) (از آنندراج). ناقه ای که بی
ابساس دوشیدن ندهد. (منتهی الارب).
اشتری که شیر
...
گفتن کلمهٔ بس بس دوشیدن ندهد.
(ناظم الاطباء) (از آنندراج). ناقه ای که بی
ابساس دوشیدن ندهد. (منتهی الارب).
اشتری که شیر
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) بنت منقذالتمیمیة نام
افسانه ای زنی شوم که شوهرش را سه دعای
مستجاب بخشیدند. او گفت دعایی کن تا مرا
حق تعالی خوبروتر از زنان بنی اسرائیل
گرداند. مرد دعا کرد و تیر دعای او به ...
افسانه ای زنی شوم که شوهرش را سه دعای
مستجاب بخشیدند. او گفت دعایی کن تا مرا
حق تعالی خوبروتر از زنان بنی اسرائیل
گرداند. مرد دعا کرد و تیر دعای او به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) نام زنی از عرب که بواسطهٔ
او جنگ عظیم میان دو قبیله واقع شد از این
جهت در شآمت ضرب المثل گشت و گویند:
هذا اشأم من حرب بسوس. (فرهنگ نظام)
(آنندراج). هی خالة جَساس بن مرةالشیبانی
کانت ...
او جنگ عظیم میان دو قبیله واقع شد از این
جهت در شآمت ضرب المثل گشت و گویند:
هذا اشأم من حرب بسوس. (فرهنگ نظام)
(آنندراج). هی خالة جَساس بن مرةالشیبانی
کانت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِخ) (حرب الـ ...) یکی از
جنگهای معروف عرب. رجوع به مادهٔ قبل
شود.
جنگهای معروف عرب. رجوع به مادهٔ قبل
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ سْ س ] (اِخ) والی باختر و
سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر بود.
وی از اقربای داریوش و فرمانده سپاه
باختریها، سغدیها، و هندیهای مجاور باختر
بود. این سردار خائن به دستیاری نبرزن سردار دیگر داریوش و برازاس ...
سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر بود.
وی از اقربای داریوش و فرمانده سپاه
باختریها، سغدیها، و هندیهای مجاور باختر
بود. این سردار خائن به دستیاری نبرزن سردار دیگر داریوش و برازاس ...