Zengübâr - زنگبار
Zengübâr - زنگبار maddesi sözlük listesi
زنگبار Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِ مرکب) دوات سیاهی را
گویند. (برهان). کنایه از دوات که مداد را در
آن اندازند و هندبار نیز خوانندش. (آنندراج)
(از انجمن آرا). کنایه از دوات باشد. (فرهنگ
رشیدی). سیاهی دوات و مرکب. (ناظم
الاطباء).
گویند. (برهان). کنایه از دوات که مداد را در
آن اندازند و هندبار نیز خوانندش. (آنندراج)
(از انجمن آرا). کنایه از دوات باشد. (فرهنگ
رشیدی). سیاهی دوات و مرکب. (ناظم
الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) نام مملکتی است. (از
برهان). از: «زنگ» +«بار» (پسوند مکان).
ساحل شرقی افریقا. (حاشیهٔ برهان چ معین).
ولایت زنگ. (فرهنگ رشیدی). مملکتی در
افریقای شرقی در کنار اقیانوس هند و
کوائیلوآ و ملند دو شهر معروف آن مملکت اند
و تجارت ...
برهان). از: «زنگ» +«بار» (پسوند مکان).
ساحل شرقی افریقا. (حاشیهٔ برهان چ معین).
ولایت زنگ. (فرهنگ رشیدی). مملکتی در
افریقای شرقی در کنار اقیانوس هند و
کوائیلوآ و ملند دو شهر معروف آن مملکت اند
و تجارت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) دهی از دهستان سهندآباد
است که در بخش بستان آباد شهرستان تبریز
واقع است و ۳۵۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۴).
است که در بخش بستان آباد شهرستان تبریز
واقع است و ۳۵۰ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) (رود...) نام رودی به
آذربایجان غربی که شهر ماکو و چای باسار و
قسمتی از قره قویون را آب دهد. (یادداشت
بخط مرحوم دهخدا). رجوع به جغرافیایی
غرب ایران ص ۳۸ شود.
آذربایجان غربی که شهر ماکو و چای باسار و
قسمتی از قره قویون را آب دهد. (یادداشت
بخط مرحوم دهخدا). رجوع به جغرافیایی
غرب ایران ص ۳۸ شود.