girad - غراد
girad - غراد maddesi sözlük listesi
غراد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (ع اِ) صنفی از سماروغ. غرادة.
(منتهی الارب) (آنندراج). ضرب من الکمأة.
ج، غِرَدة، غِراد. (اقرب الموارد). نوعی قارچ.
رجوع به غرادة شود.
(منتهی الارب) (آنندراج). ضرب من الکمأة.
ج، غِرَدة، غِراد. (اقرب الموارد). نوعی قارچ.
رجوع به غرادة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (ع اِ) جِ غَراد و غَرادة و غَرد و
غَردة و غِرد و غِردة و غَرَد. (اقرب الموارد)
(قطر المحیط). رجوع به کلمات مذکور شود.
غَردة و غِرد و غِردة و غَرَد. (اقرب الموارد)
(قطر المحیط). رجوع به کلمات مذکور شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ رْ را ] (اِخ) (الـ ...) لقب ابوبکر لبیدبن
الحسن بن عمر است. وی از اهل بغداد و شیخ
صالحی بود و در شارع دارالرفیق سکونت
داشت. ثابت بن بندار بقال و ابوعبداللََّه
الحسین بن علی بن ...
الحسن بن عمر است. وی از اهل بغداد و شیخ
صالحی بود و در شارع دارالرفیق سکونت
داشت. ثابت بن بندار بقال و ابوعبداللََّه
الحسین بن علی بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ رْ را ] (ع ص) سازندهٔ خانه هائی که
از نی و دارای سقف چوبی باشد. من یعمل
الاخصاص. سازندهٔ غرد. سازندهٔ خُصّ. (از
اقرب الموارد) (انساب سمعانی).
از نی و دارای سقف چوبی باشد. من یعمل
الاخصاص. سازندهٔ غرد. سازندهٔ خُصّ. (از
اقرب الموارد) (انساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ رْ را ] (اِخ) لقب رجالی سعیدبن
احمدبن موسی است. (ریحانة الادب ج ۳).
احمدبن موسی است. (ریحانة الادب ج ۳).