gurci - غورجی
gurci - غورجی maddesi sözlük listesi
غورجی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (ص نسبی) منسوب به ده
غوره بر غیرقیاس. (منتهی الارب). منسوب
به غوره یکی از قرای هرات. (از اللباب فی
تهذیب الانساب ج ۲ ص ۱۸۲). رجوع به
غوره شود.
غوره بر غیرقیاس. (منتهی الارب). منسوب
به غوره یکی از قرای هرات. (از اللباب فی
تهذیب الانساب ج ۲ ص ۱۸۲). رجوع به
غوره شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) احمدبن عبدالصمد
غورجی، مکنی به ابوبکر. او از عبدالجباربن
محمدبن احمد جراحی روایت کند، ابوالفتح
عبدالملک بن ابی سهل کروخی از وی روایت
دارد. وی در ذوالحجهٔ سال ۴۸۱ هـ . ق.
درگذشت. (از اللباب فی تهذیب ...
غورجی، مکنی به ابوبکر. او از عبدالجباربن
محمدبن احمد جراحی روایت کند، ابوالفتح
عبدالملک بن ابی سهل کروخی از وی روایت
دارد. وی در ذوالحجهٔ سال ۴۸۱ هـ . ق.
درگذشت. (از اللباب فی تهذیب ...