Bâhû - باهو
Bâhû - باهو maddesi sözlük listesi
باهو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) از آرنج تا شانه. (ناظم الاطباء).
بازو. (فرهنگ جهانگیری). در هندی بمعنی
بازوست و لقب پادشاهان هند مها باهو بوده
است بمعنی بزرگ بازو یا درازدست. (از
الجماهر بیرونی ص ۲۵). از آرنج تا سر
دوش. (التفهیم بیرونی) (برهان قاطع). در
تداول ...
بازو. (فرهنگ جهانگیری). در هندی بمعنی
بازوست و لقب پادشاهان هند مها باهو بوده
است بمعنی بزرگ بازو یا درازدست. (از
الجماهر بیرونی ص ۲۵). از آرنج تا سر
دوش. (التفهیم بیرونی) (برهان قاطع). در
تداول ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) از توابع بلوچستان و در کنار
کوچه است. کوچه و باهو متصل به دشت
قریب به دریا است... اهالی کوچه از
فاضل آب روخانهٔ قصر قند و اهالی باهو از
فاضل آب رودخانهٔ سرباز برکه های خود را
مملو می نمایند. اهالی ...
کوچه است. کوچه و باهو متصل به دشت
قریب به دریا است... اهالی کوچه از
فاضل آب روخانهٔ قصر قند و اهالی باهو از
فاضل آب رودخانهٔ سرباز برکه های خود را
مملو می نمایند. اهالی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اِ.) 1 - چوبدستی کلفت که شبانان و شتربانان بر دست گیرند. 2 - بازو.