Besâmân - بسامان
Besâmân - بسامان maddesi sözlük listesi
بسامان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (ص مرکب، ق مرکب) نیک و
خوب و راست. (ناظم الاطباء):
که این را ندانم چه خوانند و کیست
نخواهد بسامان درین ملک زیست.
سعدی (بوستان).
کسی گفت و پنداشتم طیبت است
که دزدی بسامان تر از غیبت است.
سعدی (بوستان).
بسامانم ...
خوب و راست. (ناظم الاطباء):
که این را ندانم چه خوانند و کیست
نخواهد بسامان درین ملک زیست.
سعدی (بوستان).
کسی گفت و پنداشتم طیبت است
که دزدی بسامان تر از غیبت است.
سعدی (بوستان).
بسامانم ...