Cüdâd - جداد
Cüdâd - جداد maddesi sözlük listesi
جداد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (ع اِ) وقت خرما بریدن. (مهذب
الاسماء). وقت درو خرما. جِداد.
|| (مص) بریدن خرما از خرمابن
.
جِداد. (منتهی الارب).
الاسماء). وقت درو خرما. جِداد.
|| (مص) بریدن خرما از خرمابن
.
جِداد. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ دْ دا ] (ع ص، اِ) می فروش.
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد) (از قطر المحیط). شراب فروش.
(آنندراج). || سازندهٔ می. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). معالج خمر. (از اقرب
الموارد) (قطر المحیط). ...
(منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد) (از قطر المحیط). شراب فروش.
(آنندراج). || سازندهٔ می. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). معالج خمر. (از اقرب
الموارد) (قطر المحیط). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دْ دا ] (ع ص، اِ) جامه های کهنهٔ
پاره پاره. معرب کداد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ذیل اقرب الموارد). جوالیقی گوید
جداد نخهای گره خورده است و آن را به نبطی
کُدّاد گویند:
اضاءَ ...
پاره پاره. معرب کداد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ذیل اقرب الموارد). جوالیقی گوید
جداد نخهای گره خورده است و آن را به نبطی
کُدّاد گویند:
اضاءَ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دْ دا ] (اِخ) نام وادی یا نهری است
در بلاد عرب و در آن باغی است. و بحاء
مهمله نیز روایت شده است. (از معجم
البلدان):
و لویکون علی الجداد یملکه
لم یسق ذا غُلة من مائه ...
در بلاد عرب و در آن باغی است. و بحاء
مهمله نیز روایت شده است. (از معجم
البلدان):
و لویکون علی الجداد یملکه
لم یسق ذا غُلة من مائه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ ] (اِخ) نام موضعی است.
نصرگوید بگمان من بین بادیةالکوفه والشام
است. (از معجم البلدان). ظاهراً جداد مصحف
همین کلمه است که منتهی الارب و
مراصدالاطلاع بدان صورت ضبط کرده اند.
نصرگوید بگمان من بین بادیةالکوفه والشام
است. (از معجم البلدان). ظاهراً جداد مصحف
همین کلمه است که منتهی الارب و
مراصدالاطلاع بدان صورت ضبط کرده اند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ دْ دا ] (اِخ) گویند موضعی است
در نجد. و گویند شاید موضعی است در شام.
(مراصد الاطلاع). رجوع به کلمهٔ پیش شود.
در نجد. و گویند شاید موضعی است در شام.
(مراصد الاطلاع). رجوع به کلمهٔ پیش شود.