Hifâf - حفاف
Hifâf - حفاف maddesi sözlük listesi
حفاف Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
حِفاف [مفرد]: ج أَحِفَّة (لغير المصدر):
1- مصدر حفَّ1/ حفَّ بـ/ حفَّ من.
2- جانِب كُلِّ شيء "حِفافُ سرير".
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
حفَّاف [مفرد]:
1- صيغة مبالغة من حفَّ1/ حفَّ بـ/ حفَّ من وحفَّ2.
2- من يُزيل الشَّعر ويخفِّفه.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (ع اِ) پی. (منتهی الارب). ایز.
اثر. (اقرب الموارد). نشان. (منتهی الارب).
حف. حفف. || موی گرداگرد سر. طرهٔ موی
گرداگرد سر اصلع. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). ج، احفة. (اقرب الموارد).
|| ...
اثر. (اقرب الموارد). نشان. (منتهی الارب).
حف. حفف. || موی گرداگرد سر. طرهٔ موی
گرداگرد سر اصلع. (منتهی الارب) (اقرب
الموارد). ج، احفة. (اقرب الموارد).
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ ] (ع مص) برهنه و ساده و رت
کردن زن روی را به برکندن موی برای زینت.
(منتهی الارب). بند و زیر ابرو کردن. کندن زن
موی را از روی. (زوزنی). موی برکندن از
روی. (تاج المصادر بیهقی). ...
کردن زن روی را به برکندن موی برای زینت.
(منتهی الارب). بند و زیر ابرو کردن. کندن زن
موی را از روی. (زوزنی). موی برکندن از
روی. (تاج المصادر بیهقی). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ فْ فا ] (ع اِ) گوشت نرم که زیر
ملاذه است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
گوشت کام.
ملاذه است. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
گوشت کام.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) خفاف یاحماق. نام شاعری
است. رجوع به المعجم فی معاییر اشعار
العجم ص ۳۱۱ شود.
است. رجوع به المعجم فی معاییر اشعار
العجم ص ۳۱۱ شود.