Rûyîn - رویین
Rûyîn - رویین maddesi sözlük listesi
رویین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی) منسوب به روی به معنی
بَر و فوق. زبرین. برین. مقابل زیرین. آنچه
بربالا است. خلاف زیرین. (یادداشت
مؤلف): گفت لطف کن و لحاف رویین را
بردار که هزار دانه عرق کردم. (از لطائف عبید
زاکانی).
بَر و فوق. زبرین. برین. مقابل زیرین. آنچه
بربالا است. خلاف زیرین. (یادداشت
مؤلف): گفت لطف کن و لحاف رویین را
بردار که هزار دانه عرق کردم. (از لطائف عبید
زاکانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام پهلوان ایرانی که داماد
طوس و پسر پشنگ بود. (شرفنامهٔ منیری)
(ناظم الاطباء) (از برهان).
طوس و پسر پشنگ بود. (شرفنامهٔ منیری)
(ناظم الاطباء) (از برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام پسر پیران که از پهلوانان
توران بود. (فرهنگ لغات ولف) (آنندراج) (از
انجمن آرا).
توران بود. (فرهنگ لغات ولف) (آنندراج) (از
انجمن آرا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام پسر افراسیاب. (ناظم
الاطباء). نام پسر افراسیاب که درجنگ
دوازده رخ بر دست بیژن پسر گیو کشته شد.
(برهان) (شرفنامهٔ منیری) (فرهنگ
جهانگیری):
بنزد سیاوش فرستاد یار
چو رویین و چون شیدهٔ نامدار.فردوسی.
باد قهرش تا وزیده گشت بر روی ...
الاطباء). نام پسر افراسیاب که درجنگ
دوازده رخ بر دست بیژن پسر گیو کشته شد.
(برهان) (شرفنامهٔ منیری) (فرهنگ
جهانگیری):
بنزد سیاوش فرستاد یار
چو رویین و چون شیدهٔ نامدار.فردوسی.
باد قهرش تا وزیده گشت بر روی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) دهی از دهستان میان آباد بخش
اسفراین شهرستان بجنورد. دارای ۲۹۵۳ تن
سکنه. آب آن از چشمه و محصول عمدهٔ آنجا
غلات و بنشن و میوه است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
اسفراین شهرستان بجنورد. دارای ۲۹۵۳ تن
سکنه. آب آن از چشمه و محصول عمدهٔ آنجا
غلات و بنشن و میوه است. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام ولایتی. (ناظم الاطباء) (از
برهان). لقب شهر بیکند: قتیبةبن مسلم
بسیار رنج دید به گرفتن او [ بیکند ] که بغایت
استوار بود و او را شهرستان رویین خوانده اند.
(تاریخ بخارا ص ۲۲).
برهان). لقب شهر بیکند: قتیبةبن مسلم
بسیار رنج دید به گرفتن او [ بیکند ] که بغایت
استوار بود و او را شهرستان رویین خوانده اند.
(تاریخ بخارا ص ۲۲).