Serbehâ - سربها
Serbehâ - سربها maddesi sözlük listesi
سربها Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ بَ ] (اِ مرکب) خون بهای آدمی
باشد که بعربی دیت خوانند. (برهان). دیت.
(رشیدی). قیمت سر که دیت باشد، چنانکه
خون بها که دیهٔ خون است. (انجمن آرای
ناصری):
تن شمع را روشنی سربها بس
که ...
باشد که بعربی دیت خوانند. (برهان). دیت.
(رشیدی). قیمت سر که دیت باشد، چنانکه
خون بها که دیهٔ خون است. (انجمن آرای
ناصری):
تن شمع را روشنی سربها بس
که ...