Tebrîz - تبریز
Tebrîz - تبریز maddesi sözlük listesi
تبریز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ ] (اِ) سفره. (لسان العجم شعوری
ورق ۲۹۹ الف) (ناظم الاطباء). نطع. (ناظم
الاطباء):
چنانکه عام شده نعمت فراوانش
به پیش مردم و حیوان همی کشد تبریز.
ابوالمعانی (از لسان العجم ایضاً).
|| میز و ...
ورق ۲۹۹ الف) (ناظم الاطباء). نطع. (ناظم
الاطباء):
چنانکه عام شده نعمت فراوانش
به پیش مردم و حیوان همی کشد تبریز.
ابوالمعانی (از لسان العجم ایضاً).
|| میز و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (ع مص) پیدا و آشکار کردن
چیزی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
بیرون آوردن. (ترجمان علامهٔ جرجانی)
(زوزنی). ظاهر و آشکار کردن. (فرهنگ
نظام). پیدا و گشاده کردن چیزی را. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء).
چیزی. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
بیرون آوردن. (ترجمان علامهٔ جرجانی)
(زوزنی). ظاهر و آشکار کردن. (فرهنگ
نظام). پیدا و گشاده کردن چیزی را. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِخ) نام شهری است در
آذربایجان در اقلیم پنجم... و مردم آنجا اکثر
آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب
نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب
آذربایجان و این معرب آن است. (غیاث
اللغات). هدایت در ...
آذربایجان در اقلیم پنجم... و مردم آنجا اکثر
آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب
نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب
آذربایجان و این معرب آن است. (غیاث
اللغات). هدایت در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) بیرون آوردن ، آشکار کردن ، پیشی گرفتن . 2 - (اِ.) نام
مرکز استان آذربایجان شرقی .
مرکز استان آذربایجان شرقی .