Şivâ - شواء
Şivâ - شواء maddesi sözlük listesi
شواء Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
شُواء/ شِواء [مفرد]: طعامٌ عُرِّض للنّار فنضجَ فصار مشويًّا صالحًا للأكل "يُفضّل أكلُ الشِّواء من السَّمك والذُّرة".
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
شَوّاء [مفرد]: محترف الشِّواء، من يشوي لحومًا وغيرَها ليبيعَها "شوّاء لحوم/ أسماك/ طيور/ ذرة".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ / شُ ] (ع اِ) بریانی. (منتهی
الارب) (دهار) (زمخشری) (بحر الجواهر).
بریانی و القطعة منه شواءة. (مهذب الاسماء).
گوشت و جز آن که در معرض حرارت آتش
قرار دهند تا پخته و قابل خوردن شده باشد و
قطعه ...
الارب) (دهار) (زمخشری) (بحر الجواهر).
بریانی و القطعة منه شواءة. (مهذب الاسماء).
گوشت و جز آن که در معرض حرارت آتش
قرار دهند تا پخته و قابل خوردن شده باشد و
قطعه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ ] (ع مص) بریان کردن. برشته
کردن. سرخ کردن. بو دادن. (یادداشت مؤلف).
اما در منتهی الارب این مصدر شیّ آمده
است.
کردن. سرخ کردن. بو دادن. (یادداشت مؤلف).
اما در منتهی الارب این مصدر شیّ آمده
است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ وْ وا ] (ع ص) بریان گر.
بریان فروش. ج، شواؤون. (از مهذب
الاسماء). کبابی. بریانگر. (یادداشت مؤلف).
آنکه گوشت را بریان کند و وزن فَعّال نسبت
است مانند خباز و بقال. (از اقرب الموارد).
بریانی سازنده و کباب ...
بریان فروش. ج، شواؤون. (از مهذب
الاسماء). کبابی. بریانگر. (یادداشت مؤلف).
آنکه گوشت را بریان کند و وزن فَعّال نسبت
است مانند خباز و بقال. (از اقرب الموارد).
بریانی سازنده و کباب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ وْ وا ] (اِخ) ابوالمحاسن یوسف بن
اسماعیل کوفی حلبی. متوفی ۶۳۵ هـ . ق. او را
دیوان بزرگ است در چهار جلد. (یادداشت
مؤلف). رجوع به یوسف شود.
اسماعیل کوفی حلبی. متوفی ۶۳۵ هـ . ق. او را
دیوان بزرگ است در چهار جلد. (یادداشت
مؤلف). رجوع به یوسف شود.
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
شِواءٌ
[ʃi'waːʔ]
n m
طَعامٌ مَشْوِيٌّ f grillade
◊
أُحِبُّ الشِّواءَ — J'aime les grillades.