Avrâ - عوراء
Avrâ - عوراء maddesi sözlük listesi
عوراء Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (ع ص) مؤنث أعور. (اقرب
الموارد) (المنجد). رجوع به أعور شود. ج،
عور (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)، عوران،
عیران. (از اقرب الموارد). || زن دوبین و
حولاء. (اقرب الموارد). زن یک چشم، یا زن
که ...
الموارد) (المنجد). رجوع به أعور شود. ج،
عور (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)، عوران،
عیران. (از اقرب الموارد). || زن دوبین و
حولاء. (اقرب الموارد). زن یک چشم، یا زن
که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) (دجلةالـ ...) دجلهٔ بصره را
گویند. (از معجم البلدان). شعبه ای از دجله که
از مکان کنونی شهر بصره میگذرد. (یادداشت
مرحوم دهخدا).
گویند. (از معجم البلدان). شعبه ای از دجله که
از مکان کنونی شهر بصره میگذرد. (یادداشت
مرحوم دهخدا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) بنت حرب. از
سرسخت ترین دشمنان پیامبر اسلام (ص)
بشمار میرفت. و او را در مورد نزول آیهٔ
{/B«تَبَّتْ یَدََا أَبِی لَهَبٍ»۱-۴۱۱۱:۱/}(قرآن
۱۱۱/۱) داستانی است که در اعلام النساء
مذکور است. رجوع به اعلام النساء ...
سرسخت ترین دشمنان پیامبر اسلام (ص)
بشمار میرفت. و او را در مورد نزول آیهٔ
{/B«تَبَّتْ یَدََا أَبِی لَهَبٍ»۱-۴۱۱۱:۱/}(قرآن
۱۱۱/۱) داستانی است که در اعلام النساء
مذکور است. رجوع به اعلام النساء ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ ] (اِخ) بنت سُبَیع. از زنان شاعر
عرب بود. رجوع به اعلام النساء ج ۳ ص
۳۷۵ و الحماسهٔ ابوتمام شود.
عرب بود. رجوع به اعلام النساء ج ۳ ص
۳۷۵ و الحماسهٔ ابوتمام شود.